حال و روز فرهنگ:
حال فرهنگ خوب نیست. دغدغه آفرین و تأمل برانگیز است. اگر از منظر ساختارهای مدیریتی و راهبردی به فرهنگ نگاه کنیم چنگی به دل نمی زند. اگر محصولات و آثار فرهنگی را رصد کنیم در حد و اندازه و جایگاه رفیع مکتب شریف اسلام و تاریخ باشکوه فرهنگ و هنر کشور نیست. اگر جشنواره ها و نمایشگاه ها را مرور کنیم بعضاً آنقدر مشکلات دارند که حتی صدا و سیما نمی تواند آن را پوشش دهد و مجبور به سانسور است. اگر مخاطبان آن را مورد توجه قرار دهیم شاهد فاصله گرفتن شدید نسل های بعدی انقلاب از مبانی و ارزش های اصیل هستیم. مد و برند گرایی، مارک پوشی و بد پوشی، موسیقی ها و کلیپ های هجو و مبتذل، سینمای زرد و فضای مجازی رها شده همه و همه تهدید و مخاطره ای که چند سال قبل رهبر انقلاب هشدار آن را دادند را خاطر نشان می کند که فرمودند: «ما معتقد به بستن فضای فرهنگی کشور نیستیم اما با ولنگاری فرهنگی بشدت مخالفیم».
شناسایی علت ها:
به نظر می رسد علاوه بر ضربه ها و هجمه های حاصل از تهاجم فرهنگی و ایجاد تزلزل فکری و همچنین مسائل و چالش های مهم اقتصادی که به صورت مستقیم جریان ها و روندهای فرهنگی کشور را تحت تأثیر قرار داده است فرهنگ کشور در کشاکش فی ما بین دو گروه افراطی و تفریطی آسیب های فراوانی دیده است. چه آن گروه که به تعبیر امام راحل «مقدس نمایان بی هنر» هستند و می خواهند فرهنگ را با نگاه مکانیکی، سرد و سرکوب گرانه مدیریت کنند یا علیرغم توصیه رهبری به دنبال بستن فضای فرهنگی کشور بوده و هستند و چه گروهی دیگر که «اصحاب تساهل و تسامح» اند و هرگونه دفاع و حرکت فعالانه در برابر تهاجم فرهنگی را بیهوده دانسته و امروز سبب بروز و ایجاد نشانه هایی از ولنگاری فرهنگی در کشور گردیده اند.
چاره جویی:
اما به راستی چاره کار چیست و چگونه می توان اوضاع کنونی را تغییر داد؟ به نظر می رسد اقدامات زیر در این راستا باید مورد توجه قرار گیرد:
· اولین گام در این عرصه پذیرش ناکارآمدی ساختارها و روش های کنونی در مدیریت حوزه فرهنگی کشور است. باید بپذیریم سطح کیفی هنری، ارتباطی و مدیریتی کشور در این حوزه پاسخگوی نیازهای جامعه و اقتضائات زمان نیست و باید به دنبال بازنگری، ارتقا و به روزرسانی ساختارها و روندها باشیم.
· دوم کنار گذاشتن چهره های تکراری، پرادعا، امتحان پس داده و کم اثری است که سال ها در حوزه فرهنگی کشور حضور داشته و کماکان نتوانسته اند تغییر قابل توجهی در این عرصه ایجاد نمایند.
· سوم تغییر دیدگاه نسبت به هنر، فضای مجازی و رسانه های عمومی است. باید بپذیریم سانسور و فیلترینگ، محدود کردن و اقداماتی دیگر از این دست چاره ساز نیست. باید آنچنان که رهبر انقلاب نیز تأکید داشتند حضور فعالانه با درک اقتضائات محیطی و همچنین جامعه جهانی از طریق تولید محتوای فاخر، معناگرا، اخلاق مدار و انبوه صورت پذیرد.
· چهارم سپردن فرهنگ به اهل آن است. چهره های ملی شاخص و فرهیخته، هنرمند و ادیب و کسانی که دغدغه جدی برای اعتلای اخلاق و ارزش های والای انسانی دارند باید بیشتر در معرض تصیم سازی و تصمیم گیری قرار گیرند و فرصت و امکانات را در اختیار آن ها قرار داد.
کلام آخر
مسلماً آن چه عنوان شد تنها بخشی از مسائل و راهکارهای مربوط به آن است. ما برای تحول در اوضاع کنونی کشور نیازمند انقلاب کیفیت در عرصه مدیریت و دیدگاه فرهنگی کشور هستیم تا بتوانیم به اصالت فرهنگ خود بازگردیم. علیرغم همه مسائل و مشکلات داخلی و هجمه های خارجی که در این عرصه وجود دارد هنوز هم زمینه ها، فرصت ها و امکانات فراوانی برای اوج گرفتن در حوزه فرهنگ و هنر اصیل اسلامی و ایرانی پیش روی ماست و چهره های ناشناس اما ارزشمند و ریشه داری در کشور داریم که باید قدر بینند و در صدر نشینند. هرگز ناامید نیستیم و معتقدیم جبهه فرهنگی کشور مجاهدان، ادیبان، هنرمندان و بزرگانی دارد که می توانند سبب اعتلای نام جاوید وطن و مکارم اخلاق باشند.
نظر شما